گزارش کوتاه جلسه مورخ 23/8/96 انجمن ادبی حافظ اردبیل

ساخت وبلاگ


جلسه در منزل استاد کیانی برگزار گردید. در آغاز جلسه نسبت به طرح برخی از مسائل مبتلابه، نظرات اعضا ابراز شد و سپس به دیوان حافظ تفألی زده شد و در ادامه شاعران حاضر اشعار خود را قرائت نمودند. استاد شاهی به جهت طولانی شدن گفت و گوها، برنامه خود را به جلسه ی بعدی موکول کردند. اشعار قرائت شده توسط شاعران انجمن ذیلا به نظر می رسد.
من خراباتی ام مرا دریاب
قاطیم، پاتی ام مرا دریاب
لات شهری نی ام درست نگر
مرد ایلاتی ام مرا دریاب
صادقم خالصم به عشق قسم
سوری ام ساتی ام مرا درپ یاب
در جبینم نشانی از عشق است
نص آیاتی ام مرا دریاب
شاه شطرنج عشق و ایمانم
کیش ام ماتی ام مرا دریاب
هان بگیر این سرم به سودایت
باد سوغاتی ام مرا دریاب
شد فروغ رخت دلیل رهم
پاک مشکاتی ام مرا دریاب
شاعری عاشقم سخنور نام
من خیالاتی ام مرا دریاب
اسکندر نجفی سوها

سبزم اگر به چشم تو پیوند خورده ام
سیرم اگر به جان تو سوگند خورده ام
دل دل مکن فدای سرت، سر ببُر مرا
من هم که آب خورده ام و قند خورده ام
غیر از هوای عشق که عقل از سرم پراند
چیزی نخورده بودم و گفتند خورده ام
نقاش تو، که آه به حالم کشیده ای
لب بسته من، که حسرت لبخند خورده ام
روی سیاه بدنظران را سپید کرد
دودی که از رفاقت اسفند خورده ام
تنها تو نیستی که دروغ است اشک هات
من هم قسم به نام خداوند خورده ام
غم بود و پشت پا و زمین بود و توسری
نانی که من به نام هنرمند خورده ام
هستم ولی نه شکل گلوبند قیمتی
فریادم و به بیخ گلو، بند خورده ام
اسد نیکفال- فریاد

گرگ ها در کمین ما هستند ای قبیله تفنگ می خواهم
تا درآیم مگر من از پس شان خوشه خوشه فشنگ می خواهم
گرگ، نه. گله های اختاپوس سلطه جویندگان اقیانوس
ناخدایانی از سواحل رنج لشکری از نهنگ می خواهم
خانه لبریز ظلمت کور است نور در حبس شام دیجور است
تا دمد صبح لیله الاسرا کوه در کوه سنگ می خواهم
غنچه پژمرده است آبش نیست تشنگی مهلک است تابش نیست
من برای شکار حرمله ها جعبه جعبه خدنگ می خواهم
سازمان ملل کنام هبل، پرده پوشند بر تمام علل
بر حضور اندرین سرای حیل خمره خمره شرنگ می خواهم
عشق را دیده ام که می خندد در فوتون های مست لاهوتی
تا بیاویزمش به موزه ی جان قلم و بوم و رنگ می خواهم
آی رنگین کمان سپیده ی صبح همه آماده ی حضور شوید
مقدم پاک جان جانان را چند طاقه چلنگ می خواهم
عباسعلی یحیوی«ائلچی»
بختین باهارین غربته بیر گون قیش آپاردی
شن ماهنی نی بلبل دن آلیب بایقوش آپاردی
قان دامدی یاشیللیق تئلینه سولدی پوزولدی
باغ باغ وطنی سانکی دمیر بیر خیش آپاردی
ائل ناخلف اولاد کیمی داندی آتا قیدین
ییغدی برکت سفره سینی درویش آپاردی
سروین باشی دارسیز یاشاسا کؤلگه سی اولماز
تاریخ بویی آزاده لیگی آلقیش آپاردی
داغلار باشی نین نعره چکن قارتالی بیزدن
اؤز غربتینه بیر یارالانمیش قوش آپاردی
دین دین داشینی سینه یه چیرپانلارا بیر باخ
هر یئرده گؤروب زر، اورا آهن دیش آپاردی
ویرانه لر اوستونده قوران عیش بساطین
غفلت ده دی بیلمز نه قدر قارقیش آپاردی
دونیاسینی دولدورسادا زاهد زره، زوره
چینینده آغیر یوک ائلین آنجاق بوش آپاردی
علی لطفی«همایون»

طوی دور اؤلوم ای گؤزل قاتل اگر یار اولا
اؤلدوروسن گر منی اولدور الون وار اولا
کیپریگوون اوخلاری وار ائله ییر یوخلاری
یوخ کیمی دیر چوخلاری چوخلارینا عار اولا
تا سنی درک ائیله دیم عالمی ترک ائیله دیم
عاشق صادق گرک بی کس و بی کار اولا
ای جانیمین دشمنی دوست دوتار جان سنی
دوسته وئر اذن تا دشمنه زوار اولا
قان ائله مز هئچ ملک سن ائله ای با نمک
عالم عشقین گرک حاکمی خونخوار اولا
تؤکمه اوزه چین به چین زلفووی ای نازنین
حیف دی کی کعبه نین حاجبی کفار اولا
سؤیلیر آراز شاهیا منلیگی یو منده تا
شعرووی تصدیق ائدن عترت اطهار اولا
استاد شاهی
مگو ثنا به دو گوش کری که من دارم
که نیست خرج دورویان زری که من دارم
ستارگان فلک را مریز در پایم
بدین قَدَر نشود خم سری که من دارم
نه قسمت همه کس می شود مکارم غیب
که نیست با همه کس داوری که من دارم
هوا مکوب و میاور امانت از خورشید
از این فتیله نسوزد پری که من دارم
ز کنج خانه رسیدم به وسعتی که مپرس
زهی قلمرو پهناوری که من دارم
بکاوی ار بُن هر موی من دلی یابی
قیامتست تن لاغری که من دارم
به خشکسال مروت فتاده ام ورنی
کجاست این همه شعر تری که من دارم
چه باکم از صف پیلان پر سخن شاهی
که هست نوک قلم صفدری که من دارم
استاد شاهی

+ نوشته شده در  دوشنبه بیست و نهم آبان ۱۳۹۶ساعت 22:49&nbsp توسط انجمن ادبی حافظ  | 

انجمن ادبی حافظ اردبیل...
ما را در سایت انجمن ادبی حافظ اردبیل دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : isabalanhafeze بازدید : 233 تاريخ : سه شنبه 28 آذر 1396 ساعت: 21:57